به گزارش نما ،آزیتا محمدکریمی با بیان این مطلب که مرگ واقعیترین واقعیت در جهان است، اظهار کرد: تمایل انسان همیشه داشتن کنترل بر اوضاع است و آنچه زندگی را برای انسان باثبات و پیشبینی پذیر میکند کنترل داشتن بر اوضاع بوده، در حالیکه مرگ واقعیتی است که صریحا به ما یادآوری میکند که همه چیز قابل کنترل نیست!
موسس و مدیر "انجمن دنیای امن" با بیان اینکه پذیرش این واقعیت ذاتا برای انسان سخت و دردناک است، گفت: بنابراین در تمام اعصار انسان از روبرو شدن با واقعیت مرگ و ناتوانی خود در مقابل کنترل آن فرار کرده، اما واقعیت اینجاست که مرگ بدون اینکه از ما سوالی بپرسد به سراغ ما میآید، چه در بستر بیماری، چه با بلایا و چه با تصادف و غیره؛ در حال حاضر نیز مرگ با ویروسی به نام کرونا خود را نشان داده است.
وی با اشاره به این مطلب که روزهاست شاهد ابتلای مردم زیادی در جهان به ویروس کرونا هستیم و در این بین ممکن است عزیزانی را به همین علت از دست داده باشیم، ادامه داد: آنچه پذیرش و تحمل این فقدان را سختتر میکند عدم امکان برگزاری مراسم ترحیم و سوگواری است.
این مشاور و روان درمانگر ادامه داد: حمایت، همبستگی و همدلی که در مراسم سوگواری از اطرافیان می گیریم آنچنان مهم و ضروری است که به ما در عبور از مرحله اولیه سوگ یعنی گذار از انکار کمک میکند. مراحل خاکسپاری و تشییع کمک میکند بپذیریم که عزیزمان دیگر نیست. در خاکسپاری به راحتی و به کفایت گریه میکنیم، از عزیزمان خداحافظی میکنیم و با حمایتی که از اطرافیان دریافت میکنیم کم کم نیروی از دست رفته خود را بازیافته و به زندگی باز میگردیم.
به گفته وی، داشتن مراسم سوگواری و شرکت در آن به قدری مهم است که حتی توصیه میشود با رعایت اصول و قواعد کودکان نیز در مراسم تدفین عزیز نزدیکی که از دست رفته، شرکت کنند.
محمد کریمی با اشاره به شرایط قرنطینه به دنبال اپیدمی کرونا و عدم امکان برگزاری مراسم تدفین در این دوران، اظهار کرد: به همین علت بسیاری از مردم ابزار مهمی را در گذر از سوگ از دست دادهاند، بنابراین ممکن است در این شرایط با اختلالی به نام سوگ مواجه شویم.
این روانشناس با اشاره به مراحل سوگ و اهمیت این دوران، اظهار کرد: فردی که عزیزی را از دست میدهد به لحاظ روانی مراحل زیر را طی میکند:
۱-اولین مرحله، انکار
اولین مرحلهای که اتفاق میافتد، انکار است. این مرحله، یعنی شما مرگ عزیزتان را انکار کرده و اعتقاد به زنده بودن او دارید. البته همه افراد این مرحله را تجربه نمیکنند، به خصوص در مواقعی که شخص فوت کرده از قبل بیمار باشد. انکار نوعی مکانیسم دفاعی است که فرد در برابر شوک وارد شده از خود بروز میدهد و ناخودآگاه سعی دارد به این طریق از خود محافظت کند.
۲- خشم و عصبانیت به خاطر از دست دادن شخص
عصبانیت از همه، چه عزیز از دست رفته چه دیگران و پرخاشگری کردن در این مرحله اتفاق میافتد. ممکن است شخص نسبت به خداوند و مقدسات نیز خشمگین شود و در موارد شدید اعتقادات خود را از دست بدهد. در این مرحله فرد بسیار شکننده است و حتی ممکن است خشم و عصبانیت خود را نسبت به غریبهها نیز بروز دهد.
۳-حسرت و چانه زنی
این مرحله یعنی تلاش برای عدم پذیرش فوت عزیز از دست رفته، در این مرحله اغلب بازماندگان به خاطر کارهایی که میتوانستند برای متوفی انجام دهند و موفق نشدهاند او را زنده نگه دارند، حسرت میخورند. احساس عذاب وجدان و گناه در این مرحله بروز پیدا میکند.
۴-بروز افسردگی
مرحلهای که هنوز شما به پذیرش سوگ نرسیدهاید و ممکن است دچار یکی از انواع افسردگی شوید. افراد در این مرحله غم و اندوه فراوانی را تجربه میکنند و گاه ممکن است به فکر خودکشی بیفتند. علائم خودکشی در این افراد باید جدی گرفته شود و همواره از آنان حمایت شود. در صورتی که افراد به مدت طولانی در این مرحله باقی بمانند، به صورتی که تمام جنبههای زندگیشان مختل شود، دریافت مشاوره افسردگی ضروری است.
۵-رسیدن به پذیرش
رسیدن به پذیرش آخرین مرحله سوگ است که شما در آن، از دست دادن را میپذیرید، مثل یک فرد بالغ و سالم با آن کنار آمده و با زنده نگه داشتن خاطر او، به زندگی عادی خود بازمیگردید.
پیشنهاداتی برای پیشگیری از اختلال سوگ در شرایط قرنطینه
محمدکریمی با ارایه پیشنهاداتی برای پیشگیری از اختلال سوگ و سوگواری در شرایط ویژهای که تنها بوده و نمیتوان از حضور و حمایت دیگران به طور کامل بهرهمند شد، به موارد زیر اشاره کرد:
به خود حق بدهید که احساس عصبانیت، غمگینی، ناراحتی و بسیاری از احساسات ناراحتکننده دیگر داشته باشید.
در خانه مراسم سوگواری با اعضا خانواده تشکیل دهید و به خود و دیگران اجازه سوگواری دهید.
میتوانید از امکانات آنلاین استفاده کنید و حتا جمع بزرگتری را در این مراسم شرکت دهید.
درخصوص احساسات خود با دیگران صحبت کنید.
احساسات و نگرانی خود را ابراز و هر وقت خواستید گریه کنید. شما در این دوران غم، خشم و احساس گناه را تجربه میکنید. حتا ممکن است احساس کنید مقصرید و یا احساس پشیمانی از کاری که با متوفی در گذشته کردهاید، داشته باشید که باعث شود خود را سرزنش کنید، شاهد آنچه در درونتان می گذرد باشید و اجازه هید افکار از ذهن شما عبور کنند و مقاومتی در برابر آنها نشان ندهید. به احساساتتان اجازه بروز دهید و آنها را نادیده نگیرید و یادتان باشد شما حق دارید و روزهای سختی را می گذرانید.
مراقب وضعیت جسمی خود باشید. وقتی فرصت پیدا کردید استراحت کنید و چیزی بخورید.
از یک دوست یا فرد نزدیکی که با او راحت هستید کمک بگیرید و با او تلفنی صحبت کنید و از غم و درد خود با او بگویید.
زمانی را برای کارهای شخصی مانند رسیدگی به بهداشت و مراقبت شخصی خود اختصاص دهید.
به خود سخت نگیرید و به دلیل عصبی و پرخاشگر بودن خود را سرزنش نکنید.
ارتباط خود را با اطرافیان حفظ کنید و با بستگان و کسانی که همدرد شما هستند، در تماس باشید.
احساسات و عواطف خود را از هر طریقی که میتوانید ابراز کنید و اگر دوست دارید و میتوانید بنویسید، نقاشی کنید، گریه کنید، دعا کنید، قران بخوانید، عصبانی شوید، داد بزنید و غم سنگین خود را بیرون بریزید.
لوازم شخصی و یادگاریهایی از فرد یا افراد از دست داده را نگه دارید و همراه خود داشته باشید. اگر باعث تسکین شما میشود میتوانید با فرد از دسترفته صحبت کنید و برای وی نامه بنویسید یا برایش دعا کنید.
به یاد داشته باشید بهبود اثرات عاطفی حادثه، نیاز به زمان زیادی دارد انتظار نداشته باشید که سریعا به وضعیت سابق بازگردید.
زندگی شما پس از این اتفاق تغییر خواهد کرد و ممکن است مجبور باشید دوباره و از صفر شروع کنید یا مجبور به انجام کارهایی باشید که تا به حال نکردهاید. از نظر روحی خود را برای این تغییر آماده کنید و هر زمان دلتنگ و غمگین شدید به خود فرصت ابراز آن را بدهید.
تا مدتها شما در وضعیت بحرانی به سر خواهید برد. این بحران ممکن است عوارضی را در زندگی شما ایجاد کند؛ مثل مشکلات مالی و خانوادگی و… این عوارض و مشکلات ممکن است گذرا باشد و با تدبیر درست حل شود، بنابراین از گرفتن تصمیمات مهم برای آینده مانند رها کردن کار، انتخاب محل جدید زندگی و مهاجرت خودداری کنید.
حادثه تلخی که پشت سر گذاشتهاید، ممکن است عوارض روانی و رفتاری خاصی را به دنبال داشته باشد لذا اگر احساس میکنید قادر به مقابله با این مشکلات نیستید، با یک متخصص بهداشت روان مشورت کنید و کمک بگیرید.
این رواندرمانگر در خاتمه تاکید کرد: لازم به ذکر است یک انسان بهنجار و سازگار بعد از ۴ تا ۶ هفته، رفته رفته به شرایط بهنجار زندگی بازمیگردد و روند زندگی را از سر میگیرد.
ایسنا